-بر می گردم. نگاهش روی ساختمان سلطنتیشان بخیه خورد. این خانه و تمام اهلش بدهکارش می ماندند.... * * * * نفس عمیقی کشید. لبخندش مثل یک تو دهنی حرصی بود. لب زد:من برگشتم.
بزودی....❤️
رویا رستمی و عاشقانه هایش...
ما را در سایت رویا رستمی و عاشقانه هایش دنبال می کنید